[اسم]

dependence

/dɪˈpɛndəns/
غیرقابل شمارش

1 وابستگی عدم استقلال

معادل ها در دیکشنری فارسی: اتکاء اعتیاد بستگی وابستگی
مترادف و متضاد dependency independence
  • 1.drug dependence
    1. وابستگی به مواد مخدر
  • 2.Japan's dependence on imported oil
    2. وابستگی ژاپن به نفت وارداتی [واردات نفت]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان