Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شناسایی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
detection
/dɪˈtɛkʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شناسایی
بازرسی، کشف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کشف
1.With new medical technology, the detection of cancer is much easier nowadays.
1. امروزه، با فناوری پزشکی نوین، شناسایی سرطان بسیار آسانتر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
detectable
detect
detainee
detain
details
detection dog
detective
detective movie
detective story
detector
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان