Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . منحرف شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to deviate
/ˈdiviˌeɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: deviated]
[گذشته: deviated]
[گذشته کامل: deviated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
منحرف شدن
پرت شدن، انحراف ورزیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
منحرف شدن
1.deviating from the subject
1. از موضوع پرت شدن
2.He never deviated from his original plan.
2. او هرگز از برنامهی اصلیاش منحرف نشد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
deviant
development
develop
devastatingly
devastated
device
devil
devil to pay
devil's food
devil's food cake
کلمات نزدیک
deviant
deviance
developments
developmental
development
deviation
device
devil
devilish
devil’s advocate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان