Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . توسعه
2 . تولید
3 . رویداد
4 . رشد
5 . شهرک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
development
/dɪˈvel.əp.mənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
توسعه
پیشرفت، بهبود
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبادانی
توسعه
سازندگی
عمرانی
آبادی
مترادف و متضاد
evolution
expansion
growth
professional/personal... development
پیشرفت حرفهای [کاری]/شخصی و...
Some opportunities for professional development is available now.
اکنون، فرصتهایی برای پیشرفت کاری در دسترس است.
economic/industrial/business ... development
توسعه اقتصادی/صنعتی/تجاری و...
Economic development in Russia is growing so fast.
توسعه اقتصادی در روسیه بهسرعت در حال رشدکردن است.
2
تولید
ابداع، ساخت
مترادف و متضاد
establishment
forming
institution
invention
under/in development
در دست تولید
Spielberg has several interesting projects under development.
"اسپیلبرگ" چندین پروژه جذاب در دست تولید دارد.
the development of something
تولید چیزی
The development of new drugs is possible with this new technology.
تولید داروهای جدید با این تکنولوژی جدید ممکن است.
3
رویداد
پیشامد
1.Have there been any further developments?
1. آیا هیچ پیشامد دیگری رخ داده است؟
2.We welcome the recent positive developments.
2. ما از رویدادهای مثبت اخیر استقبال میکنیم.
4
رشد
نمو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بالندگی
پرورش
تحول
رشد
نمو
نشو و نما
development of something/somebody
رشد چیزی/کسی
1. The development of babies in their first year of life is so fast.
1. رشد بچهها در سال نخست زندگیشان بسیار سریع است.
2. This is a perfectly normal stage of development.
2. این یک مرحله کاملاً عادی از رشد است.
5
شهرک
عمران (پروسه ساختمانسازی)
for development
برای شهرکسازی [ساخت و ساز]
He bought the land for development.
او به منظور شهرکسازی آن زمین را خرید.
housing development
شهرک مسکونی
We're still trying to find some backers for the housing development scheme.
ما هنوز سعی داریم که چندین حامی برای نقشه شهرک مسکونی پیدا کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
develop
devastatingly
devastated
deuce-ace
deuce
deviant
deviate
device
devil
devil to pay
کلمات نزدیک
developing countries
developing
developer
developed
develop a strong aversion
developmental
developments
deviance
deviant
deviate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان