[اسم]

development

/dɪˈvel.əp.mənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 توسعه پیشرفت، بهبود

مترادف و متضاد evolution expansion growth
professional/personal... development
پیشرفت حرفه‌ای [کاری]/شخصی و...
  • Some opportunities for professional development is available now.
    اکنون، فرصت‌هایی برای پیشرفت کاری در دسترس است.
economic/industrial/business ... development
توسعه اقتصادی/صنعتی/تجاری و...
  • Economic development in Russia is growing so fast.
    توسعه اقتصادی در روسیه به‌سرعت در حال رشدکردن است.

2 تولید ابداع، ساخت

مترادف و متضاد establishment forming institution invention
under/in development
در دست تولید
  • Spielberg has several interesting projects under development.
    "اسپیلبرگ" چندین پروژه جذاب در دست تولید دارد.
the development of something
تولید چیزی
  • The development of new drugs is possible with this new technology.
    تولید داروهای جدید با این تکنولوژی جدید ممکن است.

3 رویداد پیشامد

  • 1.Have there been any further developments?
    1. آیا هیچ پیشامد دیگری رخ داده است؟
  • 2.We welcome the recent positive developments.
    2. ما از رویدادهای مثبت اخیر استقبال می‌کنیم.

4 رشد نمو

development of something/somebody
رشد چیزی/کسی
  • 1. The development of babies in their first year of life is so fast.
    1. رشد بچه‌ها در سال نخست زندگی‌شان بسیار سریع است.
  • 2. This is a perfectly normal stage of development.
    2. این یک مرحله کاملاً عادی از رشد است.

5 شهرک عمران (پروسه ساختمان‌سازی)

for development
برای شهرک‌سازی [ساخت و ساز]
  • He bought the land for development.
    او به منظور شهرک‌سازی آن زمین را خرید.
housing development
شهرک مسکونی
  • We're still trying to find some backers for the housing development scheme.
    ما هنوز سعی داریم که چندین حامی برای نقشه شهرک مسکونی پیدا کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان