Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آدم عوضی
2 . کارآگاه
3 . آلت تناسلی مرد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
dick
/dɪk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آدم عوضی
آدم نفرتبار
disapproving
informal
offensive
1.He is such a dick!
1. او آدم خیلی عوضی است!
2
کارآگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کارآگاه
informal
مترادف و متضاد
detective
1.He is a great dick!
1. او یک کارآگاه عالی است!
3
آلت تناسلی مرد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کیر
culturally sensitive
informal
تصاویر
کلمات نزدیک
dichotomy
dichotomous
dicey
diced
dice
dickens
dicker
dickie
dicotyledon
dictate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان