[فعل]

to disagree

/dɪsəˈgri/
فعل ناگذر
[گذشته: disagreed] [گذشته: disagreed] [گذشته کامل: disagreed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مخالفت کردن مخالف بودن

معادل ها در دیکشنری فارسی: مخالفت کردن مخالف بودن اختلاف داشتن
مترادف و متضاد argue contradict dissent fail to agree agree
  • 1.He disagreed with me.
    1. او با من مخالفت کرد.
  • 2.Jack and Robert disagree about everything.
    2. "جک" و "رابرت" سر همه چیز (با هم) مخالفت می‌کنند.
  • 3.Victoria and I obviously disagree on this issue.
    3. من و "ویکتوریا" مشخصاً درباره این موضوع (با هم) مخالف هستیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان