[اسم]

disadvantage

/ˌdɪs.ədˈvæn.t̬ɪdʒ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اشکال عیب، کاستی، ضرر

مترادف و متضاد downside drawback snag weak point advantage benefit
  • 1.One disadvantage of living in this town is the lack of safe places for the children to play.
    1. یک اشکال زندگی در این شهر کمبود مکان‌های امن برای بازی بچه‌ها است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان