[صفت]

disadvantaged

/ˌdɪsədˈvæntɪdʒd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more disadvantaged] [حالت عالی: most disadvantaged]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 محروم

معادل ها در دیکشنری فارسی: محروم
مترادف و متضاد deprived advantaged
  • 1.disadvantaged children
    1. کودکان محروم
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان