[اسم]

disagreement

/ˌdɪs.əˈgriː.mənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مخالفت اختلاف

معادل ها در دیکشنری فارسی: اختلاف ناسازگاری مخالفت
مترادف و متضاد agreement
  • 1.There was some disagreement with this view.
    1. مخالفت‌هایی با این دیدگاه وجود داشت.
  • 2.They had a disagreement over money.
    2. آنها اختلافی بر سر پول داشتند.
  • 3.They were in total disagreement about the book.
    3. آنها مخالفت کامل با این کتاب داشتند.
in total disagreement about the book
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان