[اسم]

disbelief

/ˌdɪsbɪˈlif/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ناباوری

معادل ها در دیکشنری فارسی: ناباوری
  • 1.“It can’t be true!” he shouted in disbelief.
    1. او با ناباوری فریاد زد: «این نمی‌تواند حقیقت داشته باشد!»
  • 2.He stared at me in disbelief.
    2. او با ناباوری به من خیره شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان