[اسم]

disc

/dɪsk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 صفحه دیسک

معادل ها در دیکشنری فارسی: دیسک
مترادف و متضاد circle saucer
  • 1.The dog had a small, metal disc attached to its collar.
    1. آن سگ، صفحه کوچک و فلزی متصل به قلاده‌اش داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان