[صفت]

discernible

/dɪˈsɜrnəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more discernible] [حالت عالی: most discernible]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قابل تشخیص مشخص، قابل مشاهده

معادل ها در دیکشنری فارسی: نمایان
مترادف و متضاد perceptible
  • 1.A feeling of anxiety was discernible among the members of the team.
    1. یک احساس اضطراب در بین اعضای تیم قابل تشخیص بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان