[صفت]

discerning

/dɪˈsɜrnɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more discerning] [حالت عالی: most discerning]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تیزبین تیزهوش، فهمیده

معادل ها در دیکشنری فارسی: روشندل نکته‌سنج
مترادف و متضاد perceptive sophisticated
  • 1.Discerning movie critics have praised the work of Stanley Kubrick, who produced such excellent films as 2001: a space odyssey , Dr. Strangelove, A Clockwork Orange and Lolita.
    1. منتقدان تیزهوش فیلم، آثار "استنلی کوبریک"، کسی که فیلم های عالی چون 2001: یک ادیسه فضایی، دکتر استرنجلاو، پرتقال کوکی و لولیتا را تولید کرده است را مورد ستایش قرار داده اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان