[اسم]

discord

/ˈdɪskɔːrd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ناموزونی (موسیقی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: دودستگی نفاق ناهمخوانی
مترادف و متضاد dissonance concord

2 اختلاف نظر نزاع، کشمکش

مترادف و متضاد conflict disagreement strife
  • 1.There was much discord between the experts on the talk show.
    1. اختلاف نظر زیادی بین کارشناسان برنامه تلویزیونی وجود داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان