Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نفرت
2 . خوار شمردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
disdain
/dɪsˈdeɪn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نفرت
تحقیر، اهانت
مترادف و متضاد
contempt
1.He turned his head away in disdain.
1. او رویش را با نفرت برگرداند.
2.to treat somebody with disdain
2. با کسی با تحقیر برخورد کردن
[فعل]
to disdain
/dɪsˈdeɪn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: disdained]
[گذشته: disdained]
[گذشته کامل: disdained]
صرف فعل
2
خوار شمردن
تحقیر کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خوار شمردن
مترادف و متضاد
deride
scorn
respect
1.the older employees disdained the recently hired ones.
1. کارمندان قدیمی تر، تازه استخدام شده ها را تحقیر کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
discussion forum
discussion
discuss an issue in-depth
discuss
discus
disdainful
disease
diseased
disembark
disembarkation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان