Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به چند گروه تقسیم شدن
2 . تقسیم کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to divide up
/dɪˈvaɪd ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: divided up]
[گذشته: divided up]
[گذشته کامل: divided up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به چند گروه تقسیم شدن
تقسیمبندی شدن
مترادف و متضاد
split up
1.After lunch we divided up for group discussions.
1. بعداز ناهار برای بحث گروهی به چند گروه تقسیم شدیم.
2
تقسیم کردن
قسمت کردن
1.I think we should divide up the costs equally between us.
1. فکر کنم باید هزینهها را بهطور یکسان بین خودمان تقسیم کنیم.
2.Jack divided up the rest of the cash.
2. "جک" بقیه پول را قسمت کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
dip into
fuck over
dial out
fuck my life
fuck knows
fuckboy
fucked out
fucked up
fuckshit
get the fuck out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان