Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (آب و...) ریختن
2 . خاموش کردن (آتش)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to douse
/daʊs/
فعل گذرا
[گذشته: doused]
[گذشته: doused]
[گذشته کامل: doused]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(آب و...) ریختن
در (آب و...) فرو بردن
1.The horses are doused with buckets of cold water.
1. روی اسبها چند سطل آب سرد ریخته شد.
2
خاموش کردن (آتش)
1.He doused the flames with a fire extinguisher.
1. او شعلههای (آتش) را با کپسول آتشنشانی خاموش کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
dour
doula
douglas
doughy
doughty
dove
dovecot
dovecote
dovetail
dow jones index
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان