Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اتصال دمچلچلهای
2 . هماهنگ بودن
3 . هماهنگ کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
dovetail
/ˈdʌvteɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اتصال دمچلچلهای
[فعل]
to dovetail
/ˈdʌvteɪl/
فعل ناگذر
[گذشته: dovetailed]
[گذشته: dovetailed]
[گذشته کامل: dovetailed]
صرف فعل
2
هماهنگ بودن
جفتوجور بودن
1.My plans dovetail nicely with Joyce’s.
1. برنامههای من کاملاً [بهخوبی] با برنامههای "جویس" هماهنگ است.
3
هماهنگ کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
dovecote
dovecot
dove
douse
dour
dow jones index
dowager
dowdy
dower
down
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان