[اسم]

dozen

/ˈdʌz.ən/
قابل شمارش
[جمع: dozen]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دوازده عدد دوجین

معادل ها در دیکشنری فارسی: دوجین
مترادف و متضاد a group of twelve
  • 1.Give me a dozen eggs, please.
    1. دوازده عدد تخم‌مرغ به من بدهید، لطفاً.
  • 2.This recipe makes a dozen cookies.
    2. این دستورپخت برای دوازده کلوچه است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان