Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به درازا کشیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to drag on
/dɹˈæɡ ˈɑːn/
فعل ناگذر
[گذشته: dragged on]
[گذشته: dragged on]
[گذشته کامل: dragged on]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به درازا کشیدن
کش آمدن، طولانی شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
به درازا کشیدن
طول کشیدن
disapproving
1.Some legal disputes drag on endlessly.
1. برخی از مشاجرات حقوقی تابینهایت به درازا کشیده میشوند.
2.The dispute has dragged on for months.
2. مشاجره ماهها کش آمدهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
drag name through the mud
drag into
drag feet
drag away from
drag
drag out
drag out of
dragon
dragon's eye
dragonfly
کلمات نزدیک
drag and drop
drag
drafty
draftsman
draft
drag one's feet
drag one's heel
drag out
drag-and-drop
dragoman
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان