[فعل]

to dribble

/ˈdrɪbəl/
فعل ناگذر
[گذشته: dribbled] [گذشته: dribbled] [گذشته کامل: dribbled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چکیدن چکه کردن

مترادف و متضاد drip
  • 1.Paint dribbled down the can.
    1. رنگ، از ته قوطی چکید.

2 پیش بردن توپ (فوتبال و بسکتبال و ...) پابه‌پا کردن (فوتبال)، دریبل زدن

to dribble a basketball
پیش بردن توپ بسکتبال
[اسم]

dribble

/ˈdrɪbəl/
قابل شمارش

3 دریبل (فوتبال و ...)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان