[صفت]

effectual

/ɪˈfɛktʃuːəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more effectual] [حالت عالی: most effectual]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مؤثر

معادل ها در دیکشنری فارسی: اثرگذار
مترادف و متضاد effective
  • 1.This is the only effectual way to secure our present and future happiness.
    1. این تنها راه مؤثر برای تضمین کردن خوشبختی حال و آینده ماست.

2 الزامی (حقوق) معتبر

specialized
مترادف و متضاد binding valid
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان