[صفت]

effervescent

/ˌɛfərˈvɛsənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more effervescent] [حالت عالی: most effervescent]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گازدار (نوشیدنی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: جوشان
مترادف و متضاد bubbly fizzy
an effervescent drink
یک نوشیدنی گازدار
an effervescent mixture
یک ترکیب گازدار

2 سرزنده پراشتیاق، پرجنب‌وجوش

approving
مترادف و متضاد enthusiastic lively vivacious
  • 1.My friend is so effervescent that she makes everyone smile.
    1. دوست من به‌قدری پراشتیاق است که همه را به لبخند وامی‌دارد.
effervescent young people
جوانان سرزنده
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان