[صفت]

efficient

/ɪˈfɪʃ.ənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more efficient] [حالت عالی: most efficient]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کارآمد موثر

معادل ها در دیکشنری فارسی: قابل کارآمد کارا
مترادف و متضاد capable competent methodical well organized disorganized incompetent inefficient
  • 1.The city's transportation system is one of the most efficient in Europe.
    1. سیستم حمل و نقل عمومی شهر یکی از کارآمدترین‌ها در اروپا است.
  • 2.We need someone really efficient who can organize the office.
    2. ما به فردی واقعا کارآمد نیاز داریم که بتواند دفتر را ساماندهی کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان