[قید]

efficiently

/ɪˈfɪʃ.ənt.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به طور کارآمد به طور مؤثر

معادل ها در دیکشنری فارسی: ماهرانه
مترادف و متضاد effectively systematically inefficiently
  • 1.She runs the business very efficiently.
    1. او به طور بسیار کارآمدی آن کار را اداره می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان