[اسم]

epidemic

/ˌɛpəˈdɛmɪk/
قابل شمارش
[جمع: epidemics]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شیوع همه‌گیری (بیماری، رفتار)، بیماری همه‌گیر

معادل ها در دیکشنری فارسی: همه‌گیری همه‌گیر شیوع
مترادف و متضاد outbreak plague scourge widespread disease
  • 1.All of the schools in the city were closed during the epidemic.
    1. همه مدارس شهر در طول همه‌گیری بیماری بسته بودند.
  • 2.During the epidemic we were forbidden to drink water unless it had been boiled.
    2. طی شیوع بیماری، نوشیدن آب برایمان ممنوع بود مگر آنکه جوشیده شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان