Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . موسسه
2 . تاسیس
3 . هسته قدرتمدار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
establishment
/ɪˈstæblɪʃmənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
موسسه
شرکت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بنگاه
موسسه
a commercial establishment
یک شرکت تجاری
2
تاسیس
برپایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
احراز
ایجاد
برپایی
برقراری
تاسیس
نصب
the establishment of a new tax system
برپایی یک سیستم جدید مالیاتی
3
هسته قدرتمدار
الیت یا گروهی مسلط در جامعه
(Establishment)
تصاویر
کلمات نزدیک
established
establish a timeline
establish
essentially
essential
estate
estate agency
estate agent
estate car
estate duty
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان