[قید]

every day

/ˈɛvəri deɪ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هر روز

  • 1.To support his family, he must work every day.
    1. برای حمایت (مالی) از خانواده اش، او باید هر روز کار کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان