[فعل]

to exhort

/ɪɡˈzɔːrt/
فعل گذرا
[گذشته: exhorted] [گذشته: exhorted] [گذشته کامل: exhorted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تشویق و ترغیب کردن نصیحت کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: وعظ کردن
مترادف و متضاد advise urge
  • 1.The governor exhorted the prisoners not to riot.
    1. رئیس زندان زندانی ها را نصیحت کرد که شورش نکنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان