Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ضروری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
exigent
/ˈɛksɪʤənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more exigent]
[حالت عالی: most exigent]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ضروری
حیاتی
مترادف و متضاد
critical
pressing
urgent
1.The patient has an exigent need for medication, or else he will lose his sight.
1. این بیمار نیازی ضروری به دارو دارد وگرنه بینایی اش را از دست خواهد داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
exigency
exhume
exhumation
exhortation
exhort
exile
exiled
exist
existence
existential
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان