Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . وجود
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
existence
/ɪgˈzɪs.təns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
وجود
هستی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بود
هستی
هست
وجود
موجودیت
کیان
1.According to modern cosmology, the Universe came into existence about fifteen billion years ago.
1. بر طبق کیهانشناسی نوین، جهان هستی 15 میلیارد سال پیش به وجود آمد.
2.Many people question the existence of God.
2. خیلی از آدمها وجود خدا را زیر سؤال میبرند.
تصاویر
کلمات نزدیک
exist
exiled
exile
exigent
exigency
existential
existentialism
existentialist
existing
exit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان