Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . از دست رفته
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
far gone
/ˌfɑːr ˈɡɔːn/
غیرقابل مقایسه
1
از دست رفته
نابود، به شدت بیمار یا دیوانه
1.She was too far gone to understand anything we said to her.
1. او به قدری بیمار بود که هیچکدام از حرفهایی را که به او زده می شد، متوجه نمیشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
far from it
far from
far east
far cry
far
far off
far-fetched
far-off
far-reaching
far-sighted
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان