[صفت]

far gone

/ˌfɑːr ˈɡɔːn/
غیرقابل مقایسه

1 از دست رفته نابود، به شدت بیمار یا دیوانه

  • 1.She was too far gone to understand anything we said to her.
    1. او به قدری بیمار بود که هیچ‌کدام از حرف‌هایی را که به او زده می شد، متوجه نمی‌شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان