[صفت]

fatal

/ˈfeɪt̬.əl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fatal] [حالت عالی: most fatal]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کشنده مرگ‌بار

معادل ها در دیکشنری فارسی: مهلک کشنده
مترادف و متضاد deadly disastrous
  • 1.This illness is fatal in almost all cases.
    1. این بیماری تقریباً در همه موارد کشنده است.
the fatal shooting of an unarmed 15-year-old
شلیک مرگ‌بار [منجر به مرگ] به یک (فرد) پانزده ساله غیرمسلح

2 زیان‌بار فاجعه‌آمیز، مهلک، وخیم

a fatal mistake
اشتباهی زیان‌بار
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان