[اسم]

fatality

/fəˈtæləti/
قابل شمارش
[جمع: fatalities]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مرگ و میر تلفات، کشته‌شده، کشته

معادل ها در دیکشنری فارسی: وفات مرگ
مترادف و متضاد death
a campaign to reduce the number of fatalities on the roads
پویشی برای کاهش تعداد کشته‌شدگان در جاده‌ها

2 قضا و قدر تقدیر، قسمت

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان