Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دستگاه فکس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
fax machine
/fæks məˈʃin/
قابل شمارش
1
دستگاه فکس
ماشین نمابر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دورنگار
نمابر
دستگاه فکس
مترادف و متضاد
facsimile
1.the equipment consists of a fax machine, and a photocopier.
1. تجهیزات عبارتند از یک ماشین فکس و یک دستگاه فتوکپی.
تصاویر
کلمات نزدیک
fax
fawning
fawner
fawn
favoritism
fax number
faze
façade
fbi
fcc
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان