Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . افسرده بودن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
feel blue
/fil blu/
1
افسرده بودن
دل گرفته بودن
مترادف و متضاد
feel depressed
feel sad
1.It was Sunday evening, and everybody felt blue after the nice weekend.
1. شب یکشنبه بود و همگی بعد از گذر یک آخر هفته خوب دلشان گرفته بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
feel at ease
feel
feedstuff
feedlot
feeding bottle
feel for
feel free
feel guilty
feel homesick
feel in one's bones
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان