Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دفاع کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to fend off
/fɛnd ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: fended off]
[گذشته: fended off]
[گذشته کامل: fended off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دفاع کردن
پس زدن، دفع کردن
1.Dave spent all night fending off bugs instead of sleeping.
1. "دیو" تمام شب به جای خوابیدن مشغول پس زدن حشرهها بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
fend
fencing
fencer
fence
fen
fender
fender bender
feng shui
fennel
fenugreek
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان