Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هاکی روی چمن (ورزش)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
field hockey
/fild ˈhɑki/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هاکی روی چمن (ورزش)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هاکی روی چمن
1.I've never played field hockey.
1. هرگز هاکی روی چمن بازی نکرده ام.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
field day
field bean
field
fidgety
fidget spinner
field of force
field of study
fiend
fierce
fiercely
کلمات نزدیک
field goal
field glasses
field event
field day
field
field hospital
field marshal
field of vision
field sports
field study
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان