Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کاملاً پر کردن
2 . پر شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to fill up
/fɪl ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: filled up]
[گذشته: filled up]
[گذشته کامل: filled up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کاملاً پر کردن
لبریز کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آکندن
پر کردن
انباشتن
مترادف و متضاد
make full
1.He filled up the tank with gas.
1. او آن مخزن [باک] را با بنزین کاملاً پر کرد [او باک را پر از بنزین کرد].
2.Too many spam emails are filling up our inboxes.
2. هرزنامههای بیش از حد دارند صندوق نامههای ما را پر میکنند.
2
پر شدن
1.The ditches had filled up with mud.
1. چالهها پر از گل شده بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
fill out the form
fill out
fill it up, please.
fill in
fill
fill-up
filler
filler cap
fillet
filling
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان