[فعل]

to finalize

/ˈfaɪnəlaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: finalized] [گذشته: finalized] [گذشته کامل: finalized]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قطعی کردن نهایی کردن، تکمیل کردن

  • 1.They met to finalize the terms of the treaty.
    1. آنها برای قطعی کردن شرایط قرارداد ملاقات کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان