Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لاس زدن
2 . سرسری به چیزی فکر کردن
3 . به بازی گرفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to flirt with
/flˈɜːt wɪð/
فعل گذرا
[گذشته: flirted with]
[گذشته: flirted with]
[گذشته کامل: flirted with]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
لاس زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لاس زدن
1.He flirts with his female clients.
1. او با مشتریهای خانم لاس میزند.
2
سرسری به چیزی فکر کردن
1.She flirted with the idea of telling him the truth.
1. او سرسری به ایده گفتن حقیقت به او فکر کرد.
3
به بازی گرفتن
بازی کردن
1.Climbers enjoy flirting with danger.
1. کوهنوردها از بازی با خطر لذت میبرند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
flirt
flipper
flip-flop
flip through
flip over
flirtation
flirtatious
float
float around
float boat
کلمات نزدیک
flirt
flipper
flippantly
flippant
flipchart
flirtation
flirtatious
flit
float
float on air
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان