[اسم]

flirtation

/flɜːrˈteɪʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 لاس‌زنی لاسیدن، لوندی، عشوه‌گری

معادل ها در دیکشنری فارسی: لاس
  • 1.Frank's efforts at flirtation had become tiresome to her.
    1. تلاش های "فرانک" برای لاس زنی برای او خسته کننده شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان