Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تختهپاره (شناور در آب)
2 . خرت و پرت
3 . آدم ولگرد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
flotsam
/ˈflɑːtsəm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تختهپاره (شناور در آب)
کشتیپاره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تختهپاره
1.The beaches are wide and filled with interesting flotsam and jetsam.
1. سواحل وسیع و پر از تختهپارهها و اشیای دور انداختهشده جالب هستند.
2
خرت و پرت
آت و آشغال
3
آدم ولگرد
آدم بیخانمان
تصاویر
کلمات نزدیک
flotilla
flotation
floss
florist’s
florist
flounce
flounder
flour
flourish
flourishing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان