[صفت]

flourishing

/ˈflərɪʃɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more flourishing] [حالت عالی: most flourishing]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رو به رشد در حال ترقی، در حال پیشرفت

معادل ها در دیکشنری فارسی: آباد آبادان
مترادف و متضاد thriving
  • 1.Small flourishing companies would be harmed by an increase in the minimum wage.
    1. شرکت‌های کوچک رو به رشد با افزایش حقوق حداقلی آسیب می‌بینند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان