[اسم]

fluid

/ˈfluəd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مایع مایعات (حالت جمع)

معادل ها در دیکشنری فارسی: سیال مایع
  • 1.The doctor told her to drink plenty of fluids.
    1. آن پزشک به او گفت که مقدار زیادی مایعات بنوشد.
[صفت]

fluid

/ˈfluəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fluid] [حالت عالی: most fluid]

2 سیال مانند آب، روان، دارای نرمش و انعطاف

معادل ها در دیکشنری فارسی: سیال مایع
formal
مترادف و متضاد flowing
  • 1.Boris was a famous ballet dancer because people admired his fluid movements.
    1. "بوریس" یک رقاص باله مشهور بود چون مردم عاشق حرکات نرمش‌دار و انعطاف‌پذیر او بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان