[عبارت]

for a change

/fɔr ə ʧeɪnʤ/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 محض تنوع برای تنوع

  • 1.I'm sick of Chinese food. Let's try that new African restaurant for a change.
    1. دیگر حالم از غذای چینی به هم می‌خورد. بیا محض تنوع آن رستوران آفریقایی جدید را امتحان کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان