4.
واژه چک برای "کتاب" چیست [واژه کتاب در زبان چک چه میشود]؟
for sale
برای فروش
Is this painting for sale?
آیا این نقاشی برای فروش است؟
for rent
برای اجاره
There's a sign there saying "boats for rent."
آنجا تابلویی وجود دارد که میگوید [رویش نوشته است] "قایق برای اجاره".
fortunately for somebody
از بخت خوش کسی
Fortunately for us, the weather changed.
از بخت خوش ما، هوا تغییر کرد.
to speak for somebody
از جانب کسی صحبت کردن
I am speaking for everyone in this department.
من دارم از جانب همه در این بخش حرف میزنم.
کاربرد حرف اضافه for به معنای برای
حرف اضافه for به معنای "برای" به منظور نشان دادن اینکه یک چیز برای چه کسی است یا اینکه یک چیز کجا باید قرار گرفته باشد. مثلا:
".I hate waiting for the bus" (من متنفرم که برای اتوبوس صبر کنم.)
- حرف اضافه for برای افعالی به معنای "کمک کردن" یا "کاری را به خاطر کسی انجام دادن" نیز استفاده میشود. مثلا:
"soldiers fighting for their country" (سربازانی که برای کشورشان میجنگند)
- حرف اضافه for برای افعالی به معنای "نگران کسی بودن" یا "به خاطر چیزی نگران بودن" نیز استفاده میشود. مثلا:
".They are anxious for her safety" (آنها نگران ایمنی او هستند.)
- حرف اضافه for برای نشان دادن اینکه کسی کجا کار میکند نیز کاربرد دارد. مثلا:
".She's working for IBM" (او برای شرکت آیبیام کار میکند.)
- حرف اضافه for هدف یا نقش یک وسیله یا فرد را توصیف میکند. مثلا:
"a machine for slicing bread" (یک دستگاه برای برش نان)
2
بهمدت
برای [زمان]
for + a period of time
بهمدت + یک بازه زمانی
1.
I haven't played tennis for years.
1.
من (بهمدت) چندین سال تنیس بازی نکردهام.
2.
I'm just going to rest for an hour or so.
2.
من فقط میخواهم بهمدت حدودا یک ساعت استراحت کنم.
3.
She's out of the office for a few days next week.
3.
او بهمدت چند روز در هفته آینده در اداره نیست.
for now
فعلا
That's all the news there is for now.
این تمام خبری بود که فعلا داشتیم.
کاربرد حرف اضافه for به معنای بهمدت
حرف اضافه for به معنای "بهمدت" برای نشان دادن طول زمان یک چیز استفاده میشود. مثلا:
".I'm going away for a few days" (من بهمدت چند روز میروم.)
2.
Scotland is famous for its beautiful countryside.
2.
اسکاتلند بهخاطر ییلاقات زیبایش مشهور است.
for doing something
بهخاطر انجام کاری
1.
He got fined for leaving his car in a no-parking zone.
1.
او بهخاطر پارک کردن ماشینش در منطقه پارک ممنوع جریمه شد.
2.
I couldn't speak for laughing.
2.
من بهخاطر خنده نمیتوانستم حرف بزنم.
کاربرد حرف اضافه for به معنای بهخاطر
حرف اضافه for به معنای "بهخاطر " برای نشان دادن دلیل و علت چیزی استفاده میشود. مثلا:
".Scotland is famous for its beautiful countryside" (اسکاتلند بهخاطر ییلاقات زیبایش مشهور است.)
".He's best remembered for his novels" (از او بیشتر بهخاطر رمانهایش یاد میشود.)
4
به طرف
به سمت، به مقصد
مترادف و متضاد
toward
for + someplace
به طرف + مکان/مقصد
1.
Is this the bus for Chicago?
1.
آیا این اتوبوس به مقصد شیکاگو است؟
2.
Just follow signs for Cleveland.
2.
فقط تابلوهایی را که به سمت "کلیولند" هستند، دنبال کن.
3.
They looked as if they were heading for the train station.
3.
به نظر میرسید آنها دارند به سمت ایستگاه قطار میروند.
4.
This time tomorrow we'll be setting off for Peru.
4.
همین ساعت فردا ما به مقصد "پرو" حرکت خواهیم کرد.
کاربرد حرف اضافه for به معنای به طرف
حرف اضافه for به معنای "به طرف" برای نشان دادن اینکه چیزی/کسی به کجا دارد میرود استفاده میشود. مثلا:
"?Is this the bus for Chicago" (آیا این اتوبوس به مقصد شیکاگو است؟)
".This time tomorrow we'll be setting off for Peru" (همین ساعت فردا ما به سمت پرو حرکت خواهیم کرد.)