Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ضربه جلو دست (بازیهای راکتی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
forehand
/ˈfɔrˌhænd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ضربه جلو دست (بازیهای راکتی)
فور هند
1.She has a strong forehand.
1. او ضربه جلو دست پرقدرتی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
foreground
foregone conclusion
forego
forefront
forefoot
forehead
foreign
foreign and commonwealth office
foreign body
foreign currency
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان