[صفت]

forthcoming

/fɔːrθˈkʌm.ɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more forthcomin] [حالت عالی: most forthcoming]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آتی قریب‌الوقوع، آینده

معادل ها در دیکشنری فارسی: آجل
  • 1.We have just received the information about the forthcoming conference.
    1. ما همین الان اطلاعاتی درباره همایش آتی دریافت کردیم.

2 دردسترس موجود، در کار

  • 1.Financial support was not forthcoming.
    1. حمایت مالی در کار نبود.
  • 2.He insisted that no more money would be forthcoming.
    2. او اصرار داشت که پول بیشتری دردسترس نخواهد بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان