Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سوخت فسیلی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
fossil fuel
/ˈfɑsəl ˈfjuəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سوخت فسیلی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سوخت فسیلی
1.fossil fuels are bad for the environment.
1. سوختهای فسیلی برای محیطزیست مضر هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
fossil
forwards
forwardness
forwarding address
forward-looking
fossilize
fossilized
foster
foster brother
foster daughter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان